کد خبر: ۵۳۶۱۷۹
زمان انتشار: ۰۹:۵۲     ۰۴ ارديبهشت ۱۴۰۳
۳۰ تاكتيك مهم پوشش خبری
در واقع روزنامه‌نگار با تكيه بر حوادث گذشته به شكل‌دهي افكار عمومي مي‌پردازد و با ربط موضوعات گذشته به رويداد جاري، پيام مورد نظر خود را به مخاطب القا مي‌كند.

به گزارش پایگاه خبری 598، تاكتيك ها و روش های مهم پوشش خبر در رسانه ها و خبرگزاری با ذکر مثال در ادامه میآبد:

1- سابقه نويسي يا پيشينه نويسي Back ground :

از متداولترين و پركاربردترين تاكتيك‌هاي رسانه‌هاي خبري است. در واقع روزنامه‌نگار با تكيه بر حوادث گذشته به شكل‌دهي افكار عمومي مي‌پردازد و با ربط موضوعات گذشته به رويداد جاري، پيام مورد نظر خود را به مخاطب القا مي‌كند.

سابقه‌نویسی یا پیشینه‌نویسی، که با عنوان "Backgrounder" یا "Background" نیز شناخته می‌شود، به نوعی از گزارش‌ها اشاره دارد که در آن اطلاعاتی پایه‌ای و تاریخی در مورد یک موضوع خاص ارائه می‌شود. این اطلاعات به مخاطب کمک می‌کند تا موضوع یا خبر جاری را بهتر درک کند.

سابقه‌نویسی می‌تواند شامل تاریخچه یک موضوع، پیشینه‌ی یک قضیه یا پیش‌زمینه‌ای برای درک یک واقعه یا خبر باشد.

چرا این تکنیک مهم است؟

1. درک بهتر: با داشتن پیش‌زمینه یا سابقه یک موضوع، مخاطب می‌تواند خبر یا واقعه جاری را بهتر و عمیق‌تر درک کند.

2. رابطه با گذشته: این تکنیک به مخاطب کمک می‌کند تا بفهمد چگونه یک واقعه یا خبر جاری به وقوعات گذشته مرتبط است.

3. جلوگیری از سوءتفاهم: با فهمیدن پیش‌زمینه‌ها و اطلاعات پایه‌ای، مخاطب می‌تواند از سوءتفاهم‌ها یا تفسیرهای اشتباه جلوگیری کند.

مثال:

اگر یک رسانه خبری گزارشی در مورد تنش‌های جدید بین دو کشور ارائه دهد، یک بخش سابقه‌نویسی می‌تواند به تاریخچه روابط این دو کشور، توافق‌ها و اختلاف‌های گذشته و دلایل پیش‌زمینه‌ای برای این تنش‌ها پرداخته باشد. به این ترتیب، مخاطب می‌تواند بهتر درک کند که چرا این تنش‌ها به وجود آمده‌اند و چه پیش‌زمینه‌هایی برای آن وجود دارد.

2-   تاكتيك اطلاعات سري Secret Information :

در اين شيوه از ارائه خبر براي افكار عمومي جلوگيري شده و سعي مي‌شود اخبار طبقه‌بندي شود، و هر زمان نياز به هر قسمت خبر نمودار شد آن را ارائه كرد اين تاكتيك بسيار قديمي است و در مورد اسراسر محرمانه نظامي و امور ديپلماتيك از آن استفاده مي‌شود.

تاکتیک اطلاعات محرمانه یا "Secret Information" به ارائه یا اشاره به اطلاعاتی اشاره دارد که به عنوان محرمانه، مخفی یا منحصر به فرد توصیف می‌شود. این تاکتیک در موارد مختلف، از جمله در خبرنگاری، بازاریابی، سیاست و مذاکرات استفاده می‌شود.

چرا این تاکتیک استفاده می‌شود؟

1. جلب توجه: اطلاعات محرمانه یا مخفی می‌تواند توجه مخاطبان را جلب کند چرا که اغلب افراد تمایل دارند اطلاعاتی را بدانند که برای دیگران نامعلوم است.

2. افزایش اعتبار: در برخی موارد، ارائه اطلاعات به عنوان "محرمانه" می‌تواند به فرستنده پیام اعتبار بیشتری ببخشد.

3. کنترل اطلاعات: با استفاده از این تاکتیک، فرستنده می‌تواند کنترل بیشتری بر روی چگونگی انتقال، تفسیر و استفاده از اطلاعات داشته باشد.

مثال در خبرنگاری:

یک خبرنگار ممکن است ادعا کند که به اطلاعات محرمانه‌ای در مورد یک موضوع حساس دست یافته است. حتی اگر این اطلاعات واقعاً محرمانه نباشد، تنها اشاره به واژه "محرمانه" می‌تواند باعث شود مخاطبان با توجه بیشتری به خبر پی‌ببرند.

نکات مهم:

- استفاده از تاکتیک اطلاعات محرمانه می‌تواند در برخی موارد به موفقیت منجر شود، اما اگر به طور غیرصحیح یا نادرست استفاده شود، می‌تواند به افت اعتماد و اعتبار منجر شود.

- این تاکتیک باید با دقت و احتیاط استفاده شود، زیرا در برخی موارد ممکن است به نقض قوانین یا مقررات منجر شود.

3-   تاكتيك نشت هدايت شونده Targeted News Leakage :

برخي از اخبار و اسرار حفظ مي‌شوند و برخي ديگر با اهداف از قبل تعيين شده با زمان‌بندي خاص منتشر مي‌شوند و به شيوه قطره‌اي و هدايت شونده ارائه مي‌شوند در واقع آنها اطلاعاتي هستند كه آگاهانه هدف‌گيري و ارائه مي‌شوند.

نشت هدایت‌شونده یا "Targeted News Leakage" به فرآیندی اشاره دارد که در آن یک سازمان، فرد یا هر نهاد دیگر، به طور عمدی و با هدف خاصی اطلاعاتی را به رسانه یا گروه خاصی "نشت" می‌دهد. این نوع از نشت اطلاعات معمولاً با هدف ایجاد یک تصویر معین، تأثیرگذاری بر عموم یا حتی هدایت موضوعات رسانه‌ای انجام می‌شود.

چرا از این تاکتیک استفاده می‌شود؟

1. هدایت دیدگاه عموم: نشت هدایت‌شونده می‌تواند نظر عموم را در مورد یک موضوع خاص هدایت کند یا حتی یک موضوع مورد نقد را از دیدگاه‌ها دور کند.

2. آزمایش واکنش‌ها: قبل از اعلام رسمی یک تصمیم یا خبر، نشت اطلاعات ممکن است به یک سازمان امکان دهد تا واکنش‌های مختلف را مشاهده و بررسی کند.

3. فراهم کردن مزیت رقابتی: در مواردی، اطلاعات به طور هدایت‌شده نشت می‌شود تا یک مزیت رقابتی ایجاد کند یا حتی رقبا را گمراه کند.

مثال:

فرض کنید یک دولت قصد دارد یک سیاست جدید را اجرایی کند. قبل از اعلام رسمی، اطلاعاتی در مورد این سیاست به یک روزنامه معتبر نشت می‌شود. نشر این خبر توسط روزنامه می‌تواند واکنش‌ها و نظرات مردم را نسبت به این سیاست جدید نشان دهد و دولت را قادر سازد تا بهتر تصمیم بگیرد.

نکات مهم:

- استفاده از نشت هدایت‌شونده باید با دقت انجام شود، زیرا اگر مخاطبان متوجه شوند که با آنها بازی شده است، ممکن است اعتماد آنها به منبع خبری یا سازمان مربوطه کاهش یابد.

- در برخی موارد، نشت اطلاعات ممکن است نتیجه‌ی تخلفات قانونی باشد و پیامدهای قانونی داشته باشد.

4-   تاكتيك ماساژ پيام Spinning the Massage:

ماساژ پیام یا همان "Spinning the Message" به فرآیندی اشاره دارد که در آن یک فرد، گروه یا سازمان اطلاعات یا وقوعات را به شکلی معین تفسیر یا ارائه می‌دهد تا یک تصویر معین، مثبت یا منفی، از آن به مخاطبان منتقل شود. این تاکتیک در زمینه‌های مختلف مانند سیاست، بازاریابی و روابط عمومی استفاده می‌شود.

چرا از این تاکتیک استفاده می‌شود؟

1. مدیریت تصویر: "Spinning" به افراد یا سازمان‌ها اجازه می‌دهد تصویر مثبتی از خود، محصولات، سیاست‌ها یا واقعیت‌های موجود ارائه دهند.

2. کنترل داستان: با کنترل نحوه‌ی ارائه یا تفسیر یک واقعه، می‌توان داستان یا خبر را به سمت معینی هدایت کرد.

3. جلوگیری از نقدها: اگر یک خبر یا واقعه منفی وجود داشته باشد، با "Spinning" می‌توان نقد و بررسی‌ها را به حداقل رساند یا توجه را از جنبه‌های منفی آن دور کرد.

مثال:

فرض کنید یک شرکت به یک مشکل محیط زیستی برخورده است. به جای اینکه به طور مستقیم و منفی به این مشکل پرداخته شود، ممکن است تیم روابط عمومی شرکت تأکید کند که چقدر شرکت به محیط زیست اهمیت می‌دهد و به سرعت در حال اتخاذ اقدامات لازم برای حل این مشکل است. در اینجا، خبر منفی با یک "Spin" مثبت پوشش داده شده است.

نکات مهم:

- هر چند "Spinning" می‌تواند در کوتاه مدت موثر باشد، اما استفاده بی‌رویه از آن می‌تواند به کاهش اعتماد مخاطبان منجر شود.

- بهترین استفاده از "Spinning" زمانی است که همراه با صداقت و شفافیت انجام شود، تا اطلاعات مغلوب و یا مضلل نباشد.

5-   تاكتيك حذف Omission :

قسمتهاي مهمي از خبر به دلايلي از پيش طراحي شده و هدفمند حذف مي‌شود تا زمينه براي انتشار شايعه فراهم گردد. رسانه مي‌داند با انتشار خبر ناقص زمينه براي انتشار شايعه بوجود مي‌آيد چرا كه به سوالات مخاطبان پاسخ داده نشده است.

تاکتیک حذف یا "Omission Tactic" به یک استراتژی اشاره دارد که در آن اطلاعات مهم یا کلیدی به طور عمدی از یک گزارش، خبر، داستان یا ارائه حذف می‌شوند. با حذف این اطلاعات، مخاطب یک تصویر ناقص یا منحرف از واقعیت به دست می‌آورد.

چرا از این تاکتیک استفاده می‌شود؟

1. کنترل پیام: حذف اطلاعاتی خاص ممکن است به فرستنده پیام کمک کند تا پیام خود را بدون دخالت یا تأثیر از جوانب منفی یا ناخواسته ارسال کند.

2. ایجاد تصویر مطلوب: با حذف جوانب منفی یا مخالف یک داستان، می‌توان تصویر مثبت‌تر یا مورد نظری از آن داستان ارائه داد.

3. جلوگیری از واکنش‌های منفی: در مواردی، حذف اطلاعات ممکن است به منظور جلوگیری از واکنش‌های منفی یا ناراحت کننده انجام شود.

مثال:

فرض کنید یک رسانه خبری گزارشی در مورد یک قرارداد بین دو کشور ارائه می‌دهد، اما اطلاعات مربوط به موارد مالیاتی و مزایای اقتصادی آن قرارداد را حذف می‌کند. به این ترتیب، مخاطب فقط از جوانب سیاسی و دیپلماتیک قرارداد آگاه می‌شود و تصویر کاملی از تمام جنبه‌های آن نخواهد داشت.

نکات مهم:

- هر چند تاکتیک حذف می‌تواند در کوتاه مدت موثر باشد، اما اگر مخاطبان متوجه شوند که اطلاعات مهمی از آن‌ها پنهان می‌شود، اعتماد آن‌ها به رسانه یا منبع پیام ممکن است کاهش یابد.

- استفاده از تاکتیک حذف بهتر است به شکل صادقانه و با دلیل قابل قبول انجام شود تا نسبت به مخاطبان شفاف باشد.

6-   تاكتيك كلي بافي Generality :

جزئياتي كه ممكن است مخالفت اداري يا سياسي را با لعابي از مطالب غيرواقعي پوشيده و اصل خبر بدون در نظر گرفتن واقعيات ضروري آن انتشار مي‌يابد. هدف رسانه اين است كه ضمن اينكه خبر را منتشر ساخته از ايجاد حساسيت بين گروههاي فشار و سياستگذاران سازماني جلوگيري مي‌كند و در واقع به آرامي اخبار مورد نظر را منتشر مي‌سازد.

تاکتیک کلی‌بافی یا "Generality Tactic" به استراتژی‌ای اشاره دارد که در آن از عبارات کلی، شعارها، و اصطلاحات چندمعنایی و واژگان مبهم استفاده می‌شود تا یک پیام، مفهوم یا دیدگاه را منتقل کند. این تاکتیک معمولاً در تبلیغات، سیاست، و روابط عمومی به کار می‌رود.

چرا از این تاکتیک استفاده می‌شود؟

1. جذب گسترده: با استفاده از عبارات کلی و مبهم، می‌توان به یک مخاطب گسترده‌تر و متنوع‌تر پیام داد.

2. جلوگیری از انتقادات: از آنجایی که اصطلاحات مبهم قابل تفسیر متفاوت هستند، استفاده از آن‌ها می‌تواند کمک کند تا جلوی انتقادات یا تحلیل‌های نقدی را بگیرد.

3. ایجاد احساسات: عبارات کلی می‌توانند با ایجاد احساسات مثبت یا منفی در مخاطب، او را به سمت یک فکر یا ایدئولوژی هدایت کنند.

مثال:

یک سیاستمدار ممکن است از عبارت "تغییر بزرگ" در کمپین خود استفاده کند، بدون آنکه توضیح دهد این تغییر چیست یا چگونه ایجاد می‌شود. با این کار، او می‌تواند به مخاطبانی گسترده تر پیام دهد و همچنین جلوی تحلیل‌ها و انتقادات دقیق را بگیرد.

نکات مهم:

- استفاده از تاکتیک کلی‌بافی می‌تواند در کوتاه مدت موثر باشد، اما اگر مخاطبان احساس کنند که با آن‌ها بازی شده است یا از آن‌ها پنهانی می‌شود، ممکن است اعتمادشان کاهش یابد.

- این تاکتیک باید به شکلی استفاده شود که مخاطب نتواند به راحتی متوجه مبهم بودن پیام شود.

7-   تاكتيك زمان‌بندی Timing :

تأخير در پخش خبر به شكلي كه پيام‌گير ديگر نتواند كاري انجام دهد. از جنبة اول اشتياق مخاطب را براي شنيدن خبر از منبع موثق مهيا كرده از جنبة دوم زمينة پخش شايعات را در سطح جامعه فراهم مي‌آورد.

تاکتیک زمان‌بندی یا "Timing Tactic" به استراتژی‌ای اشاره دارد که در آن زمان انتشار، ارائه یا اعلام یک پیام، خبر یا اطلاعات مورد استفاده قرار می‌گیرد تا بیشترین تأثیر را داشته باشد یا تا توجه عمومی را جلب کند.

چرا از این تاکتیک استفاده می‌شود؟

1. بیشترین توجه: برخی اخبار یا پیام‌ها در زمان‌های خاصی از روز یا هفته ممکن است توجه بیشتری جلب کنند.

2. مدیریت داستان‌ها: اگر یک خبر منفی در حال انتشار است، یک خبر مثبت ممکن است همزمان منتشر شود تا توجه را از خبر منفی دور کند.

3. استفاده از رویدادها: انتشار یک پیام یا خبر مرتبط با یک رویداد معتبر ممکن است به آن بیشتر اعتبار ببخشد.

مثال:

- فرض کنید یک شرکت می‌خواهد یک محصول جدید را روانه بازار کند. زمان انتشار اخبار مربوط به این محصول ممکن است با یک نمایشگاه بزرگ تکنولوژی همزمان شود تا بیشترین توجه را جلب کند.

- یا فرض کنید یک دولت با یک بحران داخلی مواجه شده باشد و در همان زمان اخبار مثبتی در مورد اقتصاد منتشر می‌کند تا توجه رسانه‌ها و عموم را از بحران داخلی منحرف کند.

نکات مهم:

- تاکتیک زمان‌بندی باید با دقت و برنامه‌ریزی استفاده شود تا مخاطبان احساس دستکاری یا اعمال نفوذ Manipulation فراوان نکنند، زیرا این موضوع می‌تواند به کاهش اعتماد منجر شود.

- در برنامه‌ریزی زمان‌بندی، باید تمام جوانب مختلف، از جمله اخبار رقبا، رویدادهای جاری و واکنش‌های محتمل مخاطبان را در نظر گرفت.

8-   تاكتيك موجي (News) Feeding Frenzy :

ريزش انواع اخبار با ارزش و بي‌ارزش تا مخاطب در آن غرق شود و نتواند واقعيتها را درك كند.

تاکتیک موجی یا "Feeding Frenzy" در زمینه خبری به یک دوره زمانی اشاره دارد که رسانه‌ها به طور شدید و متمرکز به یک موضوع خبری، مخصوصاً مسائل مرتبط با بحران‌ها، اسکاندال‌ها یا وقوع‌های بزرگ پرداخته و آن را تحت پوشش قرار می‌دهند.

چرا از این تاکتیک استفاده می‌شود؟

1. جلب توجه بی‌پایان: هنگامی که یک موضوع خبری محبوب و جذاب مطرح می‌شود، رسانه‌ها ممکن است به تحقیق و گزارش‌دهی متمرکز در مورد آن موضوع پرداخته و همچنین از موضوع مذکور بهره‌برداری کنند تا مخاطبان بیشتری را جذب کنند.

2. افزایش فروش و مشاهده: موضوعاتی که تحت تاکتیک موجی قرار می‌گیرند معمولاً باعث می‌شوند تا تعداد بیشتری مخاطب به رسانه‌ها پرداخته و از آن‌ها خبر بگیرند.

3. تأثیر در افکار و عقاید عمومی: با تمرکز بر یک موضوع خاص، رسانه‌ها می‌توانند نظر عمومی را به سمت خاصی هدایت کنند و بر تصویر عمومی آن موضوع تأثیر گذار باشند.

مثال:

فرض کنید یک سیاستمدار به رسوایی مالیاتی مرتبط شده باشد. در صورتی که این خبر برای رسانه‌ها جذاب باشد، ممکن است به مدت چند روز یا حتی هفته‌ها به طور مداوم و با تمرکز بر این موضوع گزارش‌هایی منتشر شود، و هر جزئی از آن مورد تحقیق و بررسی قرار گیرد.

نکات مهم:

- هر چند تاکتیک موجی می‌تواند از نظر رسانه‌ای موثر باشد، اما باید با دقت و مسئولیت استفاده شود تا اطلاعات ارائه شده دقیق و بی‌طرف باشد و نظر عمومی به درستی راهنمایی شود.

- در برخی موارد، تاکتیک موجی ممکن است به واژگونی یا تحت فشار قرار دادن افراد بی‌گناه منجر شود، بنابراین استفاده از آن باید با احتیاط انجام شود.

9-   تاكتيك تبخير Vapor Tactic:

بيان بخشي از خبر براي ايجاد شايعه در جامعه شايعاتي كه همراه با واقعيتها پخش مي‌شود و پيام‌گير نتواند آنها را از همديگر تشخيص دهد.

 

10-  تاكتيك بازگشتي Blow-Back Tactic :

 اين تاكتيك به منظور جلب واكنشهايي است كه از جامعه به سوي منبع خبر بازخورد دارد در واقع مؤسسه خبري با انتشار اين خبر مخاطب و علايق و تفكرات آنان را مي‌سنجند اين روش در زمان انتخابات بيشتر استفاده مي‌شود.

شايعه كشته شدن صدام در حملات اوليه موشكي آمريكا به بغداد از جمله استفاده از اين  روش توسط خبرگزاريها بود تا آمريكاييها بدانند واكنش نيروهاي مردمي و كادر رياست جمهوري از انتشار اين خبر چيست.

تاکتیک بازگشتی یا "Blow-Back Tactic" به واکنش‌ها، عواقب یا پاسخ‌هایی اشاره دارد که ناشی از یک اقدام، سیاست یا تصمیم معین می‌شود و معمولاً به شکل غیرمتوقع و گاهی مخرب برای افراد یا گروه‌هایی است که این تصمیم را اتخاذ کرده‌اند.

در زمینه سیاست، "Blow-Back" معمولاً به عواقب ناخواسته و نامطلوب یک اقدام یا سیاست خارجی اشاره دارد. برای مثال، حمایت یک کشور از گروه‌های مسلح در یک منطقه ممکن است در آینده منجر به تهاجم یا تهدیدات از سوی همین گروه‌ها علیه این کشور شود.

از نظر رسانه‌ای، تاکتیک بازگشتی می‌تواند به عواقب یک گزارش یا خبر اشاره داشته باشد که با واکنش‌های غیرمتوقع از جمعیت یا گروه‌های خاص همراه باشد.

مثال:

فرض کنید یک رسانه بزرگ تصمیم به انتشار یک گزارش نقدی در مورد یک گروه سیاسی معتبر بگیرد. اگر این گزارش به دلایلی ناقص، نادرست یا غیرحرفه‌ای باشد، ممکن است رسانه مورد هجوم و انتقاد قرار گیرد و اعتبار خود را از دست بدهد. این واکنش منفی به گزارش، "بازگشتی" به حساب می‌آید.

نکات مهم:

- برای جلوگیری از تاکتیک بازگشتی، مهم است که تصمیمات با دقت، بر اساس اطلاعات دقیق و پژوهش‌های کامل گرفته شود.

- استفاده از این تاکتیک باید با آگاهی از عواقب احتمالی و با برنامه‌ریزی دقیق انجام شود.

11-  تاكتيك دروغ بزرگ (يا استفاده از دروغ محض) (Big-Lie Tactic):

اين تاكتيك قديمي استفاده فراواني در رسانه‌ها دارد. در اين روش پيامي را كه به هيچ وجه واقعيت ندارد بيان مي‌كنند. گوبلز مي‌گويد: دروغ هرقدر بزرگتر باشد باور آن براي توده‌هاي مردم راحت‌تر است. اين روش براي مرعوب كردن دشمن و تهييج افكار عمومي بكار مي‌رود در واقع دروغ بايد اينقدر بزرگ باشد كه كسي جرات تكذيب آن را نداشته باشد گوبلز مي‌گويند بعضي مواقع دروغهايي مي‌گفتم كه خودم از آن مي‌ترسيدم.

تاکتیک "دروغ بزرگ" یا "Big-Lie Tactic" به استراتژی‌ای اشاره دارد که در آن یک دروغ بزرگ و آشکار با تکرار مکرر به مردم ارائه می‌شود تا به مرور زمان، آنها شروع به قبول یا باور کردن آن کنند. ایده اصلی پشت این تاکتیک این است که دروغ‌های کوچکتر و جزئی‌تر ممکن است سریع‌تر شناسایی و رد شوند، اما یک دروغ بزرگ به قدری غیرقابل باور است که مردم ممکن است فکر کنند هیچ کس نمی‌تواند چنین چیزی را بدون دلیلی موجه و واقعی بیان کند.

چرا از این تاکتیک استفاده می‌شود؟

1. تاثیر گذاری روی عموم: با تکرار مکرر یک دروغ، ممکن است بسیاری از مردم شروع به باور کردن آن کنند.

2. سردرگم کردن رقبا یا مخالفان: یک دروغ بزرگ می‌تواند منجر به پرتاب رقبا به وضعیتی شود که آنها نیاز به واکنش داشته باشند و منابع خود را برای رد کردن دروغ مصرف کنند.

مثال:

تصور کنید یک سیاستمدار ادعا کند که رقیب خود در یک انتخابات یک توطئه بزرگ برای کاهش حقوق مردم دارد، حتی اگر چنین چیزی واقعی نباشد. اگر این ادعا تکرار مکرر شود، ممکن است بسیاری از مردم شروع به باور کردن آن کنند، حتی اگر هیچ شواهدی برای پشتیبانی از این ادعا وجود نداشته باشد.

نکات مهم:

- استفاده از تاکتیک "دروغ بزرگ" می‌تواند خطرناک باشد و به آسیب‌های جدی برای جامعه منجر شود، به ویژه اگر از آن برای اهداف خودسرانه یا مخرب استفاده شود.

- تاکتیک "دروغ بزرگ" بهتر است با ویژگی‌های اخلاقی و ارزش‌های جامعه سازگار باشد تا اثربخشی بهتری داشته باشد و عواقب منفی کمتری داشته باشد.

12-   نشان دادن سانسور به شكل غيرمستقيم Publishing Blank Pag (Protesting Censorship)

اخبار جنجالي كه هميشه مورد علاقه مخاطبين هستند اما ممنوعيت انتشار دارند در اين روش جاي اخبار را با زدن تيتري هيجاني سفيد باقي مي‌گذارند و به مخاطب القاء مي‌كنند كه سانسور شديدي برآنها حاكم است

نشان دادن سانسور به شکل غیرمستقیم، یکی از راه‌های اعتراضی است که رسانه‌ها برای نشان دادن مخالفت خود با محدودیت‌های فراهم شده توسط دولت یا سایر نهادها استفاده می‌کنند. در چنین تاکتیک‌هایی، به جای اینکه مطلبی را منتشر کنند که احتمال دارد موجب سانسور شود، رسانه ممکن است صفحه خالی یا نشریه بدون مطلب منتشر کند تا به نوعی نشان‌دهنده سانسور و محدودیت‌ها باشد.

چرا از این تاکتیک استفاده می‌شود؟

1. اعتراض به سانسور: این روش یک راه مؤثر برای اعتراض به سانسور و محدودیت‌ها بدون ورود به درگیری مستقیم با مسئولان است.

2. توجه عمومی: انتشار یک صفحه خالی یا نشریه بدون محتوا می‌تواند توجه زیادی از مردم و دیگر رسانه‌ها جلب کند و به مسئله‌ی سانسور پرداخته شده اتفاق افکار جلب کند.

3. جلوگیری از عواقب منفی: به جای انتشار مطلبی که ممکن است موجب جریمه، تعقیب قانونی یا سایر مشکلات شود، انتشار صفحه خالی یک راه برای اجتناب از این مشکلات است.

مثال:

فرض کنید نشریه‌ای به دلیل منتشر کردن مطالبی مواجه با محدودیت‌های قانونی شود. به عنوان یک اعتراض، این نشریه می‌تواند نسخه‌ی بعدی خود را با صفحه‌های خالی یا بدون هیچ مطلب خبری منتشر کند، و به این ترتیب نشان‌دهنده محدودیت‌ها و سانسورهایی باشد که با آن مواجه شده است.

نکات مهم:

- اگرچه این روش می‌تواند اثربخش باشد، اما همیشه احتمال وجود عواقب ناخواسته برای رسانه وجود دارد.

- موفقیت این تاکتیک به واکنش عمومی و توانایی رسانه در ایجاد تفاوت در نظر عمومی وابسته است.

13- دستچين كردن پيام Selectively Sorting the Message

دستچین کردن پیام یا "مرتب‌سازی انتخابی پیام" در موارد پوشش خبری به تکنیکی اشاره دارد که در آن خبرنگار یا رسانه تصمیم می‌گیرد کدام قسمت از اطلاعات، داده‌ها یا مفاهیم را باید ارائه دهد و کدام‌ها را باید حذف یا نادیده بگیرد.

این روش معمولاً به چند دلیل استفاده می‌شود:

1. مدیریت حجم اطلاعات: خبرها و گزارش‌ها معمولاً باید در یک فرمت مختصر و محدود قرار گیرند. لذا، باید تصمیم گرفته شود کدام اطلاعات اولویت دارند.

2. جلب توجه: رسانه‌ها ممکن است تصمیم بگیرند که تنها اطلاعات یا داستان‌هایی را انتخاب کنند که مخاطبان را بیشتر جذب کند.

3. هدایت عقیده: در برخی موارد، رسانه‌ها ممکن است تصمیم بگیرند اطلاعاتی را نمایش دهند یا حذف کنند تا یک دیدگاه یا زاویهٔ خاصی را ترویج کنند.

وقتی از روش "دستچین کردن پیام" استفاده می‌شود، مخاطرات و نگرانی‌های اخلاقی نیز وجود دارد. اگر رسانه‌ها اطلاعات را بر اساس معیارهای غیرموضوعی یا تعصب‌آمیز انتخاب کنند، ممکن است مخاطبین از دسترسی به تصویر کامل و دقیق خبر محروم شوند. برای همین، اهمیت شفافیت و بی‌طرفی در گزارش‌دهی خبری بسیار زیاد است.

14- درشت نمايي To highlight the Message

درشت‌نمایی یا "برجسته‌سازی پیام" در پوشش خبری به تاکید ویژه بر بخش‌های خاصی از یک خبر اشاره دارد تا توجه بیشتری از مخاطبان جلب شود. این روش معمولاً برای ارائه یک دیدگاه یا زاویه خاص در یک موضوع استفاده می‌شود.

ویژگی‌ها و ابعاد "درشت‌نمایی" در پوشش خبری:

1. تأکید بر جزئیات خاص: به جای ارائه یک تصویر کامل و جامع، تاکید ویژه‌ای بر جزئیات یا ویژگی‌های خاص یک خبر قرار می‌گیرد.

2. استفاده از واژگان و تصاویر قوی: به منظور جلب توجه و ایجاد تأثیر بیشتر در مخاطب.

3. انتخاب دقیق موضوعات: برخی موضوعات ممکن است برای درشت‌نمایی انتخاب شوند، در حالی که دیگران نادیده گرفته می‌شوند.

4. هدف‌گذاری احساسات: اغلب، درشت‌نمایی با هدف ایجاد یک واکنش عاطفی خاص در مخاطبان (مانند خشم، ترس یا شادی) انجام می‌شود.

وقتی از روش "درشت‌نمایی" استفاده می‌شود، این امکان وجود دارد که مخاطبین یک تصویر ناکامل یا مغلوب از یک موضوع یا رویداد پیدا کنند. به همین دلیل، برای اطمینان از تصویر دقیق و موزون در ارائه خبر، تعادل در استفاده از این تکنیک ضروری است.

15- تحريف Distortion

در محتوای رسانه‌ای و خبری، "تحریف distortion" به ویژگی‌ها، اطلاعات یا جزئیاتی از یک واقعیت یا خبر اشاره دارد که به شکل نادرست، مغلوب یا تحریف شده ارائه شده است. هدف از این تحریف ممکن است مختلف باشد - از جلب توجه بیشتر مخاطبان گرفته تا ترویج یک دیدگاه یا ایدئولوژی خاص.

مثال:

فرض کنید یک تظاهرات بزرگ در یک شهر رخ می‌دهد و بیشتر تظاهرکنندگان به صورت صلح‌آمیز اعتراض می‌کنند. ولی در میان این تظاهرکنندگان، یک گروه کوچک اقدام به خرابکاری و آسیب‌زدن به اموال عمومی می‌کند. اگر یک رسانه تنها تصاویری از این گروه کوچک را نمایش دهد و تظاهرات کلی را به عنوان یک تظاهرات خشونت‌آمیز توصیف کند، این یک نوع distortion یا تحریف در پوشش خبری است.

تحریف distortion می‌تواند به کاهش اعتماد مردم به رسانه‌ها منجر شود، زیرا اطلاعات نادرست یا تحریف شده می‌تواند تصویر واقعی رویدادها را پوشانده کند. بنابراین، رسانه‌ها باید با دقت و مسئولیت در ارائه اطلاعات به مخاطبان خود پرداخته و از distortion یا تحریف اطلاعات پرهیز کنند.

16- ‌ مبالغه To Exagerate يا دستكاري آماري To Cheat in Statistics

در پوشش‌های خبری، به خصوص زمانی که هدف جلب توجه یا هدایت عقاید مخاطبان است، ممکن است از روش‌هایی مانند "مبالغه" یا "دستکاری آماری" استفاده شود. این تکنیک‌ها می‌توانند تصویری واژگون از واقعیت ارائه دهند و به نحوی مخاطب را فریب دهند.

1. مبالغه (To Exaggerate):

- مبالغه به بزرگ‌نمایی یا کوچک‌نمایی یک واقعیت، ویژگی یا اطلاعات مرتبط با یک خبر اشاره دارد.

- مثال: اگر یک محصول جدید روی بازار آمده و موفقیت‌های جزئی داشته باشد، خبری با مبالغه ممکن است آن را به عنوان "محصولی که دنیا را تغییر داد" توصیف کند.

- هدف از مبالغه معمولاً جلب توجه بیشتر یا ایجاد تاثیرات عاطفی مثبت یا منفی در مخاطب است.

2. دستکاری آماری (To Cheat in Statistics):

- دستکاری آماری به تغییر، تفسیر یا انتخاب آمار به طرزی اشاره دارد که واقعیت را نمایش ندهد یا از آن پنهان کند.

- مثال: اگر یک مطالعه نشان دهد که ۵۰٪ از مردم یک محصول جدید را دوست دارند و ۵۰٪ دیگر نظر مثبتی ندارند، خبری با دستکاری آماری ممکن است فقط به نظرات مثبت اشاره کند و نظرات منفی را نادیده بگیرد.

- هدف از دستکاری آماری ممکن است جلب حمایت یا مخالفت مخاطبان، ارتقاء یک ایدئولوژی یا مصلحت خاص، یا حتی پنهان کردن واقعیت‌هایی باشد که ممکن است به نفع موجودیت‌های خاص نباشد.

در هر دو مورد، از نظر اخلاقی، استفاده از مبالغه یا دستکاری آماری در پوشش‌های خبری مورد نقد است. زیرا مخاطبان به رسانه‌ها اعتماد می‌کنند تا اطلاعات دقیق و بی‌طرفانه را ارائه دهند، و استفاده از چنین تکنیک‌هایی می‌تواند به کاهش اعتماد عمومی منجر شود.

17- جنجال آفريني خبري Sensationalism

جنجال‌آفرینی خبری یا "سانسیشنالیسم" به تکنیکی در گزارش‌دهی و خبرنگاری اشاره دارد که در آن از عناصر شوک‌آور، حادثه‌آمیز یا اغراق‌آمیز برای جلب توجه بیشتر مخاطبان استفاده می‌شود.

هدف اصلی جنجال‌آفرینی خبری افزایش مخاطب، بازدید و فروش است. این شیوه گزارش‌دهی ممکن است به تحریف واقعیت‌ها منجر شود، چرا که تمرکز بیشتر بر روی ایجاد حس و عاطفه در مخاطب است تا ارائه اطلاعات موثق و دقیق.

ویژگی‌های جنجال‌آفرینی خبری:

1. استفاده از عناوین چشمگیر و اغراق‌آمیز: عناوینی که به سرعت توجه مخاطب را جلب کنند.

2. تمرکز بر جزئیات عاطفی**: به جای محتوای خبری واقعی.

3. استفاده از تصاویر و فیلم‌های شوک‌آور: که ممکن است به تحریف واقعیت‌ها منجر شوند.

4. کم‌توجهی به زمینه و جنبه‌های گسترده‌تر: تاکید بیشتر بر جنبه‌های جنجالی و حساس موضوع.

سانسیشنالیسم، در بلند مدت، می‌تواند به کاهش اعتماد مردم به رسانه‌ها منجر شود و به همین دلیل، از نظر اخلاقی نیز مورد نقد قرار می‌گیرد.

18-  نقل خبراز منابع ناشناخته و يا مبهم Quoting news from unidentified sources

نقل خبر از منابع ناشناخته یا مبهم در پوشش خبری به وقوعی اشاره دارد که یک رسانه خبری اطلاعات، داده‌ها یا نظراتی را ارائه می‌دهد بدون آنکه منبع دقیق یا مشخصی برای آن‌ها ذکر کند.

دلایل استفاده از منابع ناشناخته ممکن است متفاوت باشد:

1. حفظ حریم خصوصی منبع

2. محافظت از افراد در موقعیت‌های حساس

3. به دست آوردن اطلاعات در موقعیت‌هایی که منابع رسمی اطلاعات را ارائه نمی‌دهند

مثال:

فرض کنید یک روزنامه خبری خبری را منتشر می‌کند با عنوان: "یک مقام بلندپایه دولتی مدعی می‌شود که تصمیم‌های جدید در زمینه اقتصاد به زودی اعلام می‌شود." در این خبر، منبع دقیق یا اسم مقام بلندپایه ذکر نشده است.

هرچند نقل اطلاعات از منابع ناشناخته در برخی موارد لازم و مفید است، اما اگر به شکل غیرمناسب یا بی‌رویه استفاده شود، می‌تواند به کاهش اعتماد مخاطبان به رسانه و ایجاد شک و تردید در آن‌ها منجر شود. بنابراین، استفاده معقول و مسئولانه از این تکنیک در پوشش خبری ضروری است.

19-  اختفاء يك منبع غيرموثق در پشت يك منبع موثق Legitimizing News Source

اختفاء یک منبع غیرموثق در پشت یک منبع موثق یا "استفاده از منبع موثق برای موثق شمردن یک خبر" در پوشش خبری به تکنیکی اشاره دارد که در آن رسانه‌ها از یک منبع معتبر به عنوان پوشش برای ارائهٔ اطلاعاتی استفاده می‌کنند که اصل آن از یک منبع غیرقابل اعتماد یا غیرموثق به دست آمده است.

مثال:

فرض کنید یک وبسایت خبری نامعتبر خبری را منتشر می‌کند که در آن ادعا می‌شود یک سیاستمدار معروف به یک فساد بزرگ مالی دست داشته است. یک روزنامه معتبر سپس این خبر را با استناد به وبسایت اولیه نقل می‌کند، بدون اینکه خودش تحقیقات مستقلی در مورد صحت خبر انجام دهد.

حال، وقتی دیگر رسانه‌ها به دنبال ماخذ برای این خبر هستند، به جای اشاره به وبسایت اولیه که منبع اصلی خبر است، به روزنامه معتبر استناد می‌کنند، چرا که نام و اعتبار آن روزنامه در بین مخاطبان بیشتر است. در این صورت، یک منبع غیرموثق در پشت یک منبع موثق پنهان شده و اختفاء کرده است.

این تکنیک می‌تواند خطرناک باشد زیرا می‌تواند به انتقال اطلاعات نادرست یا مضلل به جامعه منجر شود. وقتی رسانه‌ها از منابع موثق برای تأیید خبرهای نامعتبر استفاده می‌کنند، این امر می‌تواند به کاهش اعتماد عمومی به رسانه‌ها منجر شود.

20-  تظاهر به بيطرفي Top-rated Neutrality

تظاهر به بی‌طرفی یا "Top-rated Neutrality" در پوشش خبری به مواقفی اشاره دارد که رسانه‌ها یا خبرنگاران به نظر می‌آیند که بی‌طرف نسبت به موضوع دارند، ولی در واقع یا به طور غیرمستقیم یا با استفاده از تکنیک‌هایی نظرات یا دیدگاه‌های خاصی را ترویج می‌کنند.

مثال:

فرض کنید در یک برنامه خبری تلویزیونی، خبرنگار دو کارشناس را دعوت می‌کند تا در مورد یک موضوع سیاسی مهم بحرانی بحث کنند. یکی از کارشناسان نمایندهٔ یک حزب معتبر و بزرگ است و دیگری نمایندهٔ یک جریان کوچک و محدود با نظرات افراطی. اگر خبرنگار با ارائه زمان و فرصت مساوی به هر دو کارشناس، سعی کند که نظر این دو را به عنوان دو دیدگاه معتبر و موازی ارائه دهد، در حالی که یکی از آن‌ها نمایانگر یک جریان اصلی و وسیع است و دیگری نمایانگر یک جریان محدود، این کار ممکن است به تظاهر به بی‌طرفی منجر شود. چرا که مخاطب ممکن است فرض کند که هر دو دیدگاه به یک اندازهٔ معتبر و پذیرفته‌شده هستند.

در مواردی که رسانه‌ها تظاهر به بی‌طرفی می‌کنند، این امر می‌تواند به ایجاد یک تصویر نادرست یا مغلوب از واقعیت‌ها در ذهن مخاطبان منجر شود و به همین دلیل باید با دقت و مسئولیت به این مسئله پرداخته شود.

21-  اعلام اخبار دروغ و كشف آن توسط خود منبع To create or propagate false news and To refute It

اعلام اخبار دروغ و سپس کشف یا تکذیب آن توسط خود منبع به روشی اشاره دارد که در آن یک رسانه یا منبع خبری خود اطلاعات یا اخباری غیردقیق، نادرست یا حتی ساختگی را منتشر می‌کند و پس از مدتی، خود به تکذیب یا اصلاح همان اخبار پرداخته و آن‌ها را نفی می‌کند.

این روش در برخی موارد ممکن است به دلایل مختلف استفاده شود:

1. جلب توجه: اعلام یک خبر شگفت‌انگیز یا حساس می‌تواند توجه زیادی را جلب کند، حتی اگر بعداً تکذیب شود.

2. تاثیر گذاری بر عقاید: حتی اگر خبر نادرست باشد، اولیه‌ی اعلام آن ممکن است نظرات یا باورهای برخی از مردم را تغییر دهد.

3. افزایش موثق بودن: با تکذیب خبرهای نادرست، برخی رسانه‌ها ممکن است تلاش کنند تا خود را به عنوان یک منبع موثوق و شفاف نشان دهند.

مثال:

فرض کنید یک شبکه خبری خبری را در مورد یک سیاستمدار برجسته منتشر می‌کند که مدعی شده است او در یک فساد مالی دخیل بوده است. این خبر به سرعت در میان مردم منتشر و موضوع بحران‌ها و بحث‌ها می‌شود. اما چند روز بعد، همان شبکه خبری خبر اولیه را تکذیب کرده و اعلام می‌کند که اطلاعات اولیه نادرست بوده است. در این مدت زمان بین اعلام اخبار و تکذیب آن‌ها، تصویر سیاستمدار ممکن است در نظر عموم تغییر کرده باشد.

استفاده از چنین روشی می‌تواند به کاهش اعتماد مردم به رسانه‌ها منجر شود، به ویژه اگر با تکرار و بدون دقت و مسئولیت انجام شود.

22-  پاره حقيقت گويي To Release Facts Partially

پاره‌حقیقت‌گویی یا "To Release Facts Partially" در موارد پوشش خبری به ارائه تنها بخشی از اطلاعات یا واقعیت‌ها، به جای ارائه کامل و جامع واقعیت، اشاره دارد. در این روش، بخش‌هایی از اطلاعات که ممکن است برداشت متفاوتی از وضعیت کلی ارائه دهند یا یک دیدگاه خاص را تقویت کنند، منتشر می‌شوند، در حالی که سایر جزئیات و اطلاعات مرتبط محو یا نادیده گرفته می‌شوند.

مثال:

فرض کنید یک سیاستمدار در یک سخنرانی نقدهایی به سیاست‌های حکومتی مطرح می‌کند و در همان سخنرانی راه‌حل‌ها و پیشنهاداتی نیز ارائه می‌دهد. یک رسانه خبری تصمیم می‌گیرد تنها قسمت نقد سیاستمدار را منتشر کند و قسمتی که در آن راه‌حل‌ها و پیشنهادات مطرح شده است، را در پوشش خود حذف کند. به این ترتیب، مخاطب فقط با بخش نقدی آشنا می‌شود و تصویری ناقص از دیدگاه و نظرات سیاستمدار پیدا می‌کند.

پاره‌حقیقت‌گویی می‌تواند منجر به ایجاد تصویری نادرست یا مغلوب از واقعیت‌ها شود و به کاهش اعتماد مخاطبان به رسانه‌ها منجر شود، زیرا اطلاعات به شکل منحصر به فرد و نامتوازنی ارائه می‌شود.

23- خشونت مطبوعاتي  Press Violence

خشونت مطبوعاتی یا "Press Violence" به استفاده غیراخلاقی یا نادرست از قدرت رسانه‌ای برای حمله، تهمت یا تضعیف در مورد یک سوژه خبری اشاره دارد. این مفهوم می‌تواند شامل ترویج اطلاعات نادرست، ساخت یا اغراق اخبار، ارائه تصاویر مضلل یا نادرست از اشخاص یا گروه‌ها، و یا تکرار موضوعاتی باشد که به ایجاد ترس یا هیجان در میان مخاطبان منجر شود.

مثال:

فرض کنید یک شخصیت سیاسی یا فرهنگی به دلیل نظرات یا فعالیت‌های خاص خود در معرض توجه رسانه‌ها قرار می‌گیرد. برخی رسانه‌ها به جای ارائه یک گزارش موضوعی و بی‌طرفانه، شروع به تهمت‌زنی، ترسیم تصویر منفی یا ارائه اطلاعات نادرست در مورد او می‌کنند. این رویکرد می‌تواند نه تنها تصویر واقعی از شخص را پوشانده کند، بلکه بر روی عقاید و نظرات عمومی نیز تأثیر بگذارد و به آسیب‌های اجتماعی، فرهنگی یا حتی سیاسی منجر شود.

خشونت مطبوعاتی می‌تواند به تضعیف اعتماد عمومی به رسانه‌ها و کاهش موثق بودن آن‌ها منجر شود. برای حفظ اعتماد و موثق بودن، رسانه‌ها باید به موضوعیت، دقت و مسئولیت در گزارش‌ها و اخبار خود پرداخته و از خشونت مطبوعاتی خودداری کنند.

24- فوريت بخشيدن ساختگي به خبر To Artificially prioritize for News

فوریت بخشیدن ساختگی به خبر یا "To Artificially Prioritize for News" به روشی در پوشش خبری اشاره دارد که در آن رسانه‌ها به یک موضوع یا واقعه خبری فوریت یا اهمیت بیشتری نسبت به واقعیت وضعیت می‌دهند، به منظور جلب توجه بیشتر مخاطب یا ترویج یک دیدگاه خاص.

مثال:

فرض کنید در یک شهر کوچک، یک حادثه جزئی ولی جالب رخ می‌دهد. یک رسانه خبری تصمیم می‌گیرد این حادثه را به عنوان یک خبر فوری و مهم در سرتیتر خود منتشر کند، حتی اگر در همان زمان مسائل ملی یا بین‌المللی مهم‌تری وجود داشته باشد. به وسیله هایلایت کردن و تأکید بر این خبر جزئی، رسانه ممکن است مخاطبان خود را از مسائل مهم‌تر منحرف کند یا یک واکنش احساسی به وقوع بیاورد.

هدف از فوریت بخشیدن ساختگی ممکن است افزایش میزان مشاهده، جلب توجه بیشتر مخاطبان یا ترویج یک دیدگاه خاص باشد. ولی این روش می‌تواند به کاهش اعتماد مخاطبان به رسانه و تضعیف موثق بودن آن منجر شود، زیرا مخاطبان ممکن است به مرور زمان درک کنند که به آن‌ها اطلاعات مغلوب یا متمایل به یک سمت ارائه می‌شود.

25- پيشگويي‌هاي مغرضانه Biased Prediction

پیشگویی‌های مغرضانه یا "Biased Prediction" به نظرات یا تخمین‌هایی اشاره دارد که به جای استناد به داده‌ها، واقعیت‌ها یا تحلیل‌های بی‌طرفانه بر اساس باورها، مصالح یا دیدگاه‌های خاص و جهت دار ساخته شده‌اند.

در مواردی، رسانه‌ها، تحلیل‌گران یا افراد دیگر ممکن است پیش‌بینی‌هایی را ارائه دهند که بیشتر تحت تأثیر انگیزه های شخصی یا سیاسی یا حتی مصالح اقتصادی قرار دارند تا استناد به اطلاعات موضوعی و دقیق.

مثال:

فرض کنید در آستانه انتخابات ریاست‌جمهوری، یک شبکه خبری با تمایلات سیاسی خاص پیش‌بینی می‌کند که نامزد حزب خاصی با فاصله زیادی پیروز خواهد شد. اگر این پیش‌بینی بدون استناد به نظرسنجی‌های معتبر یا داده‌های واقعی ارائه شده باشد و تنها بر اساس تمایلات شبکه‌ی مذکور باشد، آنگاه می‌توان آن را یک پیش‌بینی مغرضانه دانست.

پیش‌بینی‌های مغرضانه می‌توانند به ایجاد تصویر نادرست از وضعیت واقعی منجر شوند و به انحراف نظر عمومی یا تصمیم‌گیری‌های نادرست کمک کنند. بنابراین، هنگام استفاده از پیش‌بینی‌ها، باید به نقل‌قول‌ها، منابع و انگیزه های احتمالی پی برد.

26-  استفاده از شيوه طنز وفكاهي و كاريكاتور Making New Enter Taming

استفاده از شیوه طنز، فکاه و کاریکاتور در خبرنگاری به معنای ارائه اطلاعات، وقایع یا مسائل جاری به شکلی سرگرم‌کننده و گاهی نقدی است. هدف از این شیوه معمولاً جلب توجه بیشتر مخاطبان، انتقاد به شکل فکاهی یا ارائه دیدگاهی نو در مورد موضوعات مختلف است.

مزایا:

1. جلب توجه: استفاده از طنز و فکاه می‌تواند مخاطبان را به خبر یا موضوع جلب کند.

2. انتقاد به شکل ملایم: این شیوه امکان می‌دهد تا به شکلی غیرمستقیم و بدون تنش، نقدهایی به افراد، سازمان‌ها یا وضعیت‌های مختلف داده شود.

3. آگاهی به شکل جذاب: افراد ممکن است برخی مسائل یا اطلاعات را کسل‌کننده یا خشک بیابند، اما طنز و فکاه می‌تواند این موضوعات را جذاب‌تر کند.

معایب:

1. سوءتفاهم: برخی ممکن است فکاه یا طنز را به درستی درک نکنند یا به شکل اشتباهی تفسیر کنند.

2. ناراحتی افراد: استفاده نادرست از فکاه یا کاریکاتور ممکن است برخی افراد یا گروه‌ها را ناراحت یا توهین‌آمیز بیابد.

مثال:

یک روزنامه یا وبسایت خبری ممکن است کاریکاتوری از یک سیاستمدار معروف منتشر کند که در آن به شکل فکاهی به تصمیمات اخیر وی پرداخته شده‌است. این کاریکاتور می‌تواند نکته‌های مهم و جنجالی را به شکلی جذاب و خنده‌دار ارائه دهد، اما همزمان باید دقت شود تا نسبت به شخصیت مورد نظر احترام گذاشته شود و از توهین یا تصویر نادرستی پرهیز شود.

27- القاء نظر با استفاده از چيدن عكس

القاء نظر با استفاده از چیدن عکس به تکنیکی اشاره دارد که در آن رسانه‌ها از عکس‌های خاصی استفاده می‌کنند تا یک دیدگاه، تصویر یا احساس خاصی را به مخاطب القاء کنند. این تکنیک می‌تواند به شکل مثبت یا منفی، واقعی یا مغلوب، مستقیم یا غیرمستقیم باشد.

مثال‌ها:

1. تصاویر منفی: یک رسانه ممکن است از تصویری از یک سیاست‌مدار در حال خنده یا در یک وضعیت غیرجدی استفاده کند در حالی که خبر مربوط به یک موضوع جدی یا بحرانی است. این کار می‌تواند تصویری بی‌مسئولانه یا بی‌توجهی از سیاست‌مدار به مخاطب القاء کند.

2. تصاویر مثبت: در مورد یک شخصیت محبوب، رسانه می‌تواند تصاویری را انتخاب کند که او را در بهترین حالت و در موقعیت‌های مثبت نشان دهد، حتی اگر خبر مرتبط ممکن است منفی یا نقدی باشد.

3. القاء احساسات: عکس‌هایی از موقعیت‌های انسانی، مانند یک مادر با کودک یا یک فرد در حال گریه، می‌تواند احساسات قوی را در مخاطبان برانگیزد، حتی اگر آن تصویر مستقیماً به موضوع خبر مرتبط نباشد.

تأثیر:

چیدن عکس به شکل معین می‌تواند تأثیرات بسیاری روی تصویر عمومی از یک موضوع، فرد یا واقعه داشته باشد. عکس‌ها توانمندی دارند که فوراً واکنش‌ها و احساسات را در مخاطبان برانگیزند و به همین دلیل انتخاب و استفاده مناسب از آن‌ها در پوشش‌های خبری بسیار مهم است. از سوی دیگر، استفاده غیراخلاقی یا منحرف از تصاویر می‌تواند به کاهش اعتماد مخاطبان به رسانه و تحریف واقعیت‌ها منجر شود.

28- پيچيده كردن خبر براي عدم كشف حقيقت

پیچیده‌کردن خبر به منظور عدم کشف حقیقت به روشی اشاره دارد که در آن یک رسانه یا منبع خبری از اطلاعات زیاد، تکنیک‌های گفتاری یا ارائه داده‌ها و اطلاعات به شکل پیچیده استفاده می‌کند تا مخاطبان را گمراه سازد یا از درک واقعیت موضوع مانع شود.

این روش ممکن است به منظور پوشاندن حقیقت، دور زدن مسائل مهم یا ارائه یک تصویر نادرست از موضوع انجام شود.

مثال:

فرض کنید یک شرکت بزرگ در موضوعی حساس و مهم مورد توجه قرار گرفته است. در جایی که ممکن است خبرهایی منفی در مورد این شرکت منتشر شود، یک رسانه مختص به شرکت شروع به انتشار گزارش‌های فنی و پیچیده می‌کند که شامل جزئیات زیاد و ترمینولوژی‌هایی است که برای عموم قابل فهم نیست. به این ترتیب، مخاطب عادی ممکن است نتواند حقیقت را در میان این اطلاعات پیچیده و تخصصی بیابد و از پیگیری موضوع منصرف شود.

تأثیر:

پیچیده‌کردن خبر به منظور عدم کشف حقیقت می‌تواند به مدت کوتاهی موثر باشد، اما در طولانی مدت ممکن است به کاهش اعتماد مخاطبان به رسانه منجر شود. اگر مخاطبان متوجه شوند که یک رسانه به طور مکرر از این تکنیک استفاده می‌کند، ممکن است آن رسانه را به عنوان یک منبع غیرموثوق یا منحرف دانسته و به دنبال منابع دیگری بگردند.

29- استفاده از دو خبر واقعي براي طرح يك خبر ساختگی

استفاده از دو خبر واقعی برای طرح یک خبر ساختگی یک تکنیک است که در آن یک رسانه یا منبع خبری از عناصر یا جزئیات دو یا چند خبر واقعی استفاده می‌کند تا یک داستان یا خبر جدید و ساختگی ایجاد کند. با ادغام این خبرها، مخاطبان ممکن است فکر کنند که خبر جدید و ساختگی نیز واقعی است، زیرا همراه با اطلاعات واقعی ارائه شده‌است.

مثال:

فرض کنید دو خبر واقعی وجود دارد: یکی در مورد یک سیاستمدار معروف که به یک کشور خاص سفر می‌کند و خبر دیگر در مورد یک توافق تجاری بزرگ بین دو کشور دیگر. یک رسانه ممکن است این دو خبر را با یکدیگر ترکیب کند و گزارش کند که سیاستمدار معروف به کشور خود سفر کرده‌است تا یک توافق تجاری بزرگ را امضاء کند، حتی اگر چنین اتفاقی واقعاً رخ نداده باشد.

تأثیر:

چنین تکنیکی ممکن است در کوتاه مدت موثر باشد و مخاطبان را گمراه کند، زیرا برخی از جزئیات خبر ساختگی ممکن است برای آن‌ها آشنا یا قابل باور باشد. اما استفاده از این روش می‌تواند به کاهش اعتماد مخاطبان به رسانه منجر شود. هنگامی که مخاطبان متوجه شوند که با آن‌ها بازی شده است، ممکن است به دنبال منابع خبری معتبرتر و قابل اعتمادتر بگردند.

30- تلاش براي سازگاري مواضع فرستند و گيرنده پيام

تلاش برای سازگاری مواضع فرستنده و گیرنده پیام به تلاش‌ها و تکنیک‌هایی اشاره دارد که یک فرستنده (مثل یک رسانه، یک سازمان یا یک فرد) برای هماهنگ کردن، تطابق یافتن یا سازگار کردن پیام خود با نگرش‌ها، اعتقادات یا ارزش‌های گیرنده (مخاطب) انجام می‌دهد.

هدف از این تکنیک ایجاد یک ارتباط مثبت با مخاطب، تقویت اعتماد و افزایش تأثیر پیام است.

چرا این تکنیک مهم است؟

- افزایش اعتماد: مخاطبان به احتمال زیاد به پیام‌هایی که با نگرش‌ها و اعتقادات خود هماهنگ باشند، اعتماد بیشتری دارند.

- تأثیرگذاری بیشتر: پیام‌هایی که با ارزش‌ها و باورهای مخاطبان هماهنگ باشند، به احتمال زیاد موثرتر هستند.

- افزایش فهم و قبول: وقتی مخاطب متوجه شود که فرستنده به نگرش‌ها و احساسات وی حساس است، احتمالاً بیشتر به پیام توجه کند و آن را قبول کند.

مثال:

یک شرکت که محصولات سبز و زیست‌محیطی تولید می‌کند، در تبلیغات خود ممکن است تأکید کند که همیشه به حفظ محیط زیست و استفاده از منابع پایدار پرداخته است. این پیام به ویژه برای مخاطبانی که نگران مسائل زیست‌محیطی هستند، جذاب و قابل قبول است. شرکت با این تبلیغ سعی دارد پیام خود را با ارزش‌ها و نگرش‌های این دسته از مخاطبان هماهنگ کند.

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها